تازه با هم رفیق شده بودیم، خیلی با محبت و بی غل غش بود.با اینکه از حجابش خوشم میومد،اما تنبلی میکردم چادر روی سرم باشه.یه روز که برای درس خوندن اومده بود خونه ما ،همراه خودش چندتاشکلات با بسته بندی های زیبا هم آورده بود.دوتا از اون هارو به من داد.خودش هم یکی از شکلات ها رو باز کرد و گذاشت وسط بشقاب .
چند لحظه ای ازدرس خواندنمان نگذشته بود که دوتا مگس مزاحم سر و کله شان پیداشد و یک راست رفتند سراغ شکلاتی که بدون بسته بندی بود.من تلاش کردم مگس ها را فراری بدهم ولی کوثرخیلی آرام گفت :"تقصیر خودشه .تا خودش رو نپوشاند ،مگس ها رهایش نمیکنند."
فهمیدم که میخواهد غیر مستقیم به من درس حجاب بدهد وبگوید :مگس ها کاری ندارند که تو به خاطر تنبلی حجاب نداری آنها کارشان مزاحمت است و فقط به ظاهر نگاه می کنند؛ پس من و تو باید خیلی به حجاب ظاهرمان برسیم."
مهرش بیشتر از قبل در دلم افتاده،تا به حال نهی از منکر به این قشنگی ندیده بودم.
( در صورت امکان سن خود را هم قید بفرمائید. )
سلام هم وطن.
میخواستم بزرگ بشم
درس بخونم مهندس بشم
خاکمو آباد کنم
زن بگیرم
مادر و پدرمو ببرم کربلا
دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم
خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
خوب نشد
باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم
رفتم که
دروغ نباشه حجاب باشه
احترام کم نشه
همدیگرو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم
الان اوضاع چطوره؟؟
مضحکترین فتواهای دنیا را بخوانید
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…
زنی که وقتی توی عملیات والفجر یک در منطقه فکه دشمن بعثی لعین، منطقه را زیر آتش بمباران شیمیایی میگیرد ماسکش را از صورت بر میدارد و بر صورت مجروحی که در حال مداوایش است میگذارد تا شیمیاییشدن را به جان بخرد، اما جان انسان دیگری را نجات بدهد … حالا هم امروز خودش با عوارض دردناک « گاز خردل شیمیایی» دست و پنجه نرم میکند، اما هیچ ادعایی ندارد … میگوید: « از کسی هم انتظار ندارم. وظیفه ای بوده که انجام دادم» …
آنقدر خاطره برای گفتن دارد که اگر روزی بالاخره وزارت ارشاد از خواب گنجشکیاش بیدار شود و ناگفتههای او را به دست چاپ بسپارد، بسیاری از زوایای پنهان جنگ برای من و تو که آن روزها را یا ندیدهایم یا اگر دیدهایم، کمتر به خاطر داریم؛ آشکار شود …
به یقین زنی که هم امدادگر بوده، هم تکتیرانداز و هم آرپیچیزن و روزگاری را در کنار شهیدی بزرگوار چون شهید حاج محمد ابراهیم همت برای دفاع از این دین و سرزمینش جنگیده، خیلی چیزها برای گفتن دارد؛ اما نمیدانم چرا وزارت ارشاد بعد از این همه مصاحبهای که با او کردهاند، باز هم در چاپ خاطراتش تعلل میورزند …
نمیدانم من جای او بودم، چه میکردم؟ … فقط میدانم او خیلی بزرگ است، بزرگتر اینکه بتوانم درکش کنم. از او برایت گفتن این بار، او که شهید زنده دیگری است در میانمان … بنشین و فکر کن. خودت را برای لحظهای بگذار جای او؛ جای او؛ جای آمنه وهاب زاده … ببین اگر تو، او بودی؛ با شرایطی که دارد، چه میکردی؟ …
سرباز ولایت/ashoora72.blog.ir
تو خونه چند نفرید؟شناسنامه هاشونو بیار برا سرشماری.
- پیرزن لای در را بیشتر باز می کند.سر و گردنش را بیرون می دهد و سر و ته کوچه را دید می زند.
-این خونه رو بزار برا فردا سرشماری کن میشه؟
- چه فرقی داره حاج خانوم.فردا هم مثل امروز.فردا کم و زیاد می شید؟
- آره، شایدم شدیم.پسرم 20 ساله رفته برنگشته.
میگم شاید تا فردا بیاد بشیم 2 نفر..
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
قاصدک روی شانه دخترک نشست؛
و به او گفت:
خدا زیبایی را آفرید
و آن را به فرشته ای به نام "زن" سپرد
راستی با امانتی که خدا به تو سپرده بود ، چه کار کردی؟؟
تعداد صفحات : 5
تقدیم به امام رئوفم! حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که برای نعمت چادرم او واسطه ی فیض شد برای دخترکی که بسیار امید به مهربانی اش بسته بود و بسته است.
به یاد چشمان نگران امام زمانمان
و به امید لبخند رضایت حضرت زهرا
....
سلام
به این وبلاگ قربة الی الله لینک دهید
لطفاً کامنتهایی که نیاز به جواب دادن داره رو خصوصی نزارید تا جوابشو بتونم زیرش بنویسم
حجاب ظاهری ریشه در عفاف درونی دارد کسی که بخواهد پاک شود ظاهر و باطنش رو باید یکی کند.
وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری، خدا تو را آبی می کند. آنقدر آبی که آسمان به تو رشک می برد
« زنان ما چادر را انتخاب کرده اند ... زنان ما می خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند .
چادر را هم دوست دارند و چادر « لباس ملی » ماست .
چادر بیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد ، یک حجاب ایرانی است !
مال مردم ما و لباس ملی ماست .
*بسم الله الرحمن الرحیم*
ديگران، به قدر كافي، از سختيهاي تكليفي به نام حجاب گفتهاند؛
من اما، به قدر لازم، از لذّتهاي حقّي به نام حجاب خواهم نوشت...
گفتم در دنیایی که از هر طرف به ارزشهایمان می تازند شاید بتوانم قطره ای باران باشم در این شوره زار مردمان آخر آلزمان و من هم مدل زندگیم ، روش بودنم و زیبایی آرمانها و دانسته هایم را زمزمه کنم
اگر دوست داشتید در قسمت ارشیو وبلاگ ،از مطالب ماه های قبل هم دیدن کنید!!
*اللهم عجل لولیک الفرج وصل علی محمد و آل محمد*
(اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ اَنصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذَّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ إِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ والْمُمْتَثِلينَ لأوامِرِهِ وَالْمُحامِينَ عَنْهُ وَالسّابِقينَ اِلى إِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ)
----------------------------------------
سلام همسنگر
بمان در سنگرت که امانت دار
چادر مادر سادات هستیم
هرچه میخواهند بگویند
آنها امانت دار چه اند؟
-------------------------------
خواهرم:
فاطمه(س)صراط مستقیم زن مسلمان
است و پوشیدگی نمود بارزمکتب اوست
پس بکوش تا بر محور فاطمه
چرخیده باشی
-------------------------------------------
بدانکه در پس سیاهی چادرت
غربت زهرا(س) را در کوچه های مدینه،
صبر زینب(س) را درکربلا ،
شیدایی رقیه را در خرابه ی شام و
تمام شیعه و مظلومیت آن را می توان دید
و تو نیز به خود ببال که عالمیان تو را در
این لباس رزم و مبارزه درانتظار و
قیام مهدی (عج)نظاره گر خواهند بود.
گفتمش در کوچه های بی شهید...
.
.
ای شهید چرا بست نشستــــه ای؟؟؟
چرا سر در گریبانی؟؟؟
فدای این حیای تو ای شهیـــــــــد
چه عارفانه خدایی شدید ...و چه جاهلانه باختیم...
بابی انت . وامی...
*** کسی که عفت داشته باشد ارزش و منزلتش زیاد خواهد بود.
*** حجاب امن ترین پناهگاه زن.
*** حجاب بیانگر وقار و افتخار زن است.
*** زن درحجاب مانند گوهر در صدف است.
*** حجاب رساندن زن به رتبه عالی معنویت.
*** حجاب سرچشمه کمال زن است.
*** چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست.
*** عفت باید درفکر نگاه، زینت، حجاب، زبان، چشم، گوش و اندام تجلی داشته باشد.
*** حجاب جاذبه خوبی ها و دافعه خطاهاست.
*** ای زن به توا ینگونه خطاب است / زیبنده ترین زن حفظ حجاب است.
*** حجاب مادر پاکی هاست.
*** حجاب تلالو شبنم بر چهره گل است.
*** حجاب مظهر عفاف است.
*** حجاب دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف است.
*** حجاب یعنی حیا، جوانمردی، شرف، آزادگی و بصیرت.
*** حجاب ح= حریت، ج= جذبه، ا= آبرو و شرف، ب= بندگی.
*** حجاب یعنی حریت و آزادگی و افتخار و بندگی.
*** حجاب برای زن تاج بند گی خداست.
*** اقتدار زینب به حجاب او بود.
*** حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد است.
دفتر امور زنان ، دبیرخانه حجاب و عفاف
پایگاه عفاف و حجاب
سامانه جامع اطلاع رسانی حجاب و عفاف
وزارت آموزش و پرورش
سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی
سازمان بسیج فرهنگیان
ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر
سازمان تبلیغات اسلامی
خانه حجاب
گروه سایبری ترویج عفاف و حجاب
موسسه فرهنگی تیلیغاتی اسراء
تبیان
کتابخانه الکترونیکی تبیان
مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری
پرتال خدماتی جامعه مجازی گفتمان دینی
حدیث حیاء، نخستین جشنواره ملی ترویج فرهنگ عفاف و حجاب
پورتال وزارت کشور
سازمان مدارس غیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی
دفتر امور بانوان اداره کل خراسان رضوی
پایگاه خدادوست
میکده روحانی
حجاب صدفی برای مروارید: اگه دوست داری مروارید باشی مثل مادر قد خمیده حسین، بی بی فاطمه (س) چادر رو زمین ننداز که چادر حجاب مخصوص بی بی قد خمیده و مظلوم ما حضرت فاطمه (س) بود...
سازنده ترین کلمه " گذشت " است ... آنرا تمرین کن
پر معنی ترین کلمه " ما " است ... آنرا بکار ببر
عمیق ترین کلمه " عشق " است ... به آن ارج بنه
بی رحم ترین کلمه " تنفر " است ... از بین ببرش
سرکش ترین کلمه " تنفر " است ... با آن بازی نکن
خودخواهانه ترین کلمه " من " است ... از آن حذر کن
ناپایدارترین کلمه " خشم " است ... آن را فرو ببر
بازدارنده ترین کلمه " ترس " است ... با آن مقابله کن
با نشاط ترین کلمه " کار " است ... به آن بپرداز
پوچ ترین کلمه " طمع " است ... آنرا بکش
سازنده ترین کلمه " صبر " است ... برای داشتنش دعا کن
روشن ترین کلمه " امید " است ... به آن امیدوار باش
ضعیف ترین کلمه " حسرت " است ... آنرا نخور
تواناترین کلمه " دانش " است ... آنرا فراگیر
محکم ترین کلمه " پشتکار " است ... آنرا داشته باش
سمی ترین کلمه " شانس " است ... به امید آن نباش
لطیف ترین کلمه " لبخند " است ... آنرا حفظ کن
ضروری ترین کلمه " تفاهم " است ... آنرا ایجاد کن
سالم ترین کلمه " سلامتی " است ... به آن اهمیت بده
اصلی ترین کلمه " اعتماد " است ... به آن اعتماد کن
دوستانه ترین کلمه " رفاقت " است ... از آن سوء استفاده نکن
زیباترین کلمه " راستی " است ... با آن رو راست باش
زشت ترین کلمه " دورویی " است ... پس یکرنگ باش
ویرانگر ترین کلمه " تمسخر " است ... دوست داری با تو چنین کنند ؟
موقرترین کلمه " احترام " است ... برایش ارزش قایل شو
ارامترین کلمه " آرامش " است ... به آن برس
عاقلانه ترین کلمه " احتیاط " است ... حواست را جمع کن
سخت ترین کلمه " غیر ممکن " است ... وجود ندارد
تاریک ترین کلمه " نادانی " است ... آنرا با نور علم روشن کن
کشنده ترین کلمه " اضطراب " است ... آنرا نادیده بگیر
صبورترین کلمه " انتظار " است ... منتظرش بمان
بی ارزش ترین کلمه " بخشش " است ... سعی خود را بکن
تمیزترین کلمه " پاکیزگی " است ... اصلا سخت نگیر
رساترین کلمه " وفاداری " است ... سر عهدت بمان
و هدفمند ترین کلمه " موفقیت " است ... پس پیش بسوی موفقیت
پاكدامنی و عفاف،
گوهری قیمتی و مرواریدی ارزنده است
كه باید با هزاران چشم از آن مراقبت كرد.
این گوهر اگر گم شود، دیگر به دست نمی آید
و این مروارید اگر بشكند، دیگر درست نمی شود.
پس مواظب دزدان عفاف و غارتگران سرمایه حجاب باشیم.
مگر مروارید شكسته قیمتی دارد؟
بانو
مبادا رنگ به رنگ های دنیا
سیاهی چادرت را از چشمت بیندازد...
هر وقت دلت را زدند
از تیرگی چادرت...
سیاهی کعبه را به یاد بیاور
که همرنگ توست...
بانویِ همرنگِ خانه یِ خدا...
افتخار کن به رنگِ چادرت..
که همرنگِ چادرِ خانه خداست...
بر دهان هرچه رنگ است میزند ..
رنگین کمان چادر مشکی ما..